روزی شیوانا به همراه تعداد زیادى از شاگردان خود صبح زود عازم معبدى در آنسوى کوهستان شدند، ساعتى که راه رفتند به تعدادى دختر و پسر جوان رسیدند که در کنار جاده مشغول استراحت بودند.
دختران و پسران کنار جاده وقتى چشمشان به گروه شیوانا افتاد، شروع کردند به مسخره کردن آنها و براى هر یک از اعضاى گروه اسم حیوانى را درست کردند و با صداى بلند این اسامى ناشایست را تکرار کردند، شیوانا سکوت کرد و هیچ نگفت.
وقتى شبانگاه، گروه به آنسوى کوهستان رسیدند و در معبد شروع به استراحت نمودند، شیوانا در جمع شاگردان سوالى مطرح کرد و از آنها خواست تا اثرگذارترین خاطره این سفر یک روزه را براى جمع بازگو کنند.
تقریبا تمام اعضاى گروه مسخره کردن صبحگاهى جوانان کنار جاده را به شکلى بازگو کردند و در پایان خاطره از این عده به صورت جوانان خام و سادهلوح یاد کردند.
شیوانا تبسمى کرد و گفت: شما همگى متفق القول خاطره این جوانان را از صبح با خود حمل کردید و در تمام مسیر با این اندیشه کلنجار رفتید که چرا در آن لحظه واکنش مناسبى از خود ارائه ندادید.
شما همگى از این جوانان با صفت ساده لوح و خام یاد کردید اما از این نکته کلیدى غافل بودید که همین افراد ساده لوح و بى ارزش تمام روز شما را هدر دادند و حتى همین الان هم بخش اعظم فکر و خیال شما را اشغال کردهاند، اگر حیوانى که وسایل ما را حمل مىکرد توسط افسارى که به گردنش انداخته شده بود طول مسیر را با ما همراهى کرد، آن جوانان با یک ریسمان نامریى که خود شما سازنده آن بودید این کار را کردند.
در تمام طول مسیر بارها و بارها خاطره صبح و تکتک جملات را مرور کردید و آن صحنهها را براى خود بارها در ذهن خویش تکرار کردید.
شما با ریسمان نامریى که دیده نمىشود ولى وجود داشت و دارد از صبح با جملات و کلمات آن جوانان همراه بودهاید و آنقدر اسیر این بازى بوده اید که هدف اصلى از این سفر معرفتى را از یاد بردهاید.
من به جرات مىتوانم بگویم که آن جوانان از شما قوىتر بودهاند، چرا که با کلماتی ساده همه شما را تحت کنترل خود قرار دادهاند و مادامى که شما خاطره صبح را در ذهن خود یدک بکشید هرگز نمىتوانید ادعاى آزادى و استقلال فکرى داشته باشید و در نتیجه خود را شایسته نور معرفت بدانید.
یاد بگیرید که در زندگى همه اتفاقات چه خوب و چه بد را در زمان خود به حال خود رها کنید و در هر لحظه فقط به خاطرات همان لحظه بیندیشید، اگر غیر از این عمل کنید، به مرور زمان حجم خاطراتى که با خود یدک میکشید آنقدر زیاد میشود که دیگر حتى فرصت یک لحظه تماشاى دنیا را نیز از دست خواهید داد.
برچسبها: حصن حصین , حرف های ناب , داستان های مدیریتی
حصن حصین : دژ مستحکم...
ما را در سایت حصن حصین : دژ مستحکم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mhesnehasina بازدید : 47 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 17:25